پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، کتاب جدید الکساندر کلاپ، با بررسی دقیق این پدیده، نشان میدهد که چگونه تجارت جهانی زباله، به نوعی استعمار اقتصادی تبدیل شده است. در این بین، برخی کشورها مانند چین با وضع قوانین سختگیرانه، جلوی واردات زباله را گرفتهاند، اما بسیاری از کشورهای دیگر همچنان پذیرای این تجارت آلایندهاند. پدیده بازیافت، آنطور که اغلب تصور میشود، فرآیندی پاک و پایدار نیست. شهروندی که با وجدان پاک، بطری پلاستیکی خود را در سطل بازیافت میاندازد، احتمالاً انتظار دارد این بطری در چرخهای سازگار با محیطزیست قرار بگیرد و دوباره به محصولی مفید تبدیل شود. اما حقیقت این است که مسیر بازیافت جهانی، اغلب پیچیدهتر، آلودهتر و غیرمنتظرهتر از آن چیزی است که به نظر میرسد.
بطری پلاستیکی شما ممکن است راهی سفری هزاران کیلومتری، از ایستگاههای تفکیک زباله در کشورهای توسعهیافته به انبارهای نامرتب جنوب شرق آسیا یا حیاطهای پردازش زباله در آفریقا شود. در این مسیر، ممکن است بخشی از آن بازیافت شود و به محصولی جدید تبدیل شود، یا به عنوان سوخت ارزان برای تولید سیمان استفاده شود. در بدترین حالت، این زبالهها در رودخانهها و دریاها رها شده و سرانجام از طریق زنجیره غذایی جهانی، دوباره به بدن ما بازمیگردند.
این چرخه غیرشفاف، موضوع تحقیقاتی دقیق و گسترده در کتابی جدید است که توسط الکساندر کلاپ، روزنامهنگار مشهور اقتصادی، نوشته شده است. او رد زبالههای مدرن را در مسیرهایی دنبال میکند که اغلب نادیده گرفته میشوند و به مناطقی سر میزند که مقصد نهایی پسماندهای کشورهای ثروتمند هستند. از کوههای پلاستیکی در روستاهای اندونزی گرفته تا کشتیهای فرسودهای که در بنادر ترکیه توسط کارگران با ابزارهای ابتدایی تکهتکه میشوند، کلاپ نشان میدهد که تجارت جهانی زباله چگونه در سکوت در حال گسترش است.
اقتصادی پنهان اما پررونق
مشکل اصلی این نیست که زبالههای کشورهای ثروتمند به خارج صادر میشود، بلکه این است که در بسیاری از موارد، کشورهای دریافتکننده، توانایی یا اراده لازم برای مدیریت آن را ندارند. به عنوان مثال، اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۱ حدود ۱۶ میلیون تن زباله پلاستیکی تولید کرد، اما کمتر از نیمی از آن در داخل مرزهایش بازیافت شد. بخش زیادی از این زبالهها به کشورهای در حال توسعه منتقل شد، جایی که استانداردهای زیستمحیطی ضعیفتر و نظارتها محدودتر هستند. کشورهایی مانند اندونزی، مالزی و ترکیه به مقاصد اصلی این زبالهها تبدیل شدهاند. در اندونزی، حجم عظیمی از پلاستیکهای مصرفی غرب، بدون کنترل کافی، در زمینهای کشاورزی و حاشیه رودخانهها انباشته شده است. در ترکیه، کشتیهای اسقاطی غربی توسط کارگرانی که تجهیزات ایمنی محدودی دارند، قطعهقطعه میشوند و مواد شیمیایی خطرناک را در محیط پخش میکنند. این روند، نوع جدیدی از استعمار اقتصادی را شکل داده است. کشورهای ثروتمند، ضمن پاکسازی ظاهری محیطزیست خود، هزینههای زیستمحیطی و انسانی این زبالهها را به کشورهای فقیرتر منتقل میکنند.
بازیافت یا انتقال مسئولیت؟
یکی از نمونههای معروف در این حوزه، داستان کشتی «دریای خی» است. در سال ۱۹۸۶، این کشتی حامل زبالههای سمی ناشی از سوزاندن پسماندهای فیلادلفیا بود. پس از آنکه اجازه تخلیه این زبالهها در باهاما و سایر بنادر را نیافت، ۲۷ ماه در آبهای بینالمللی سرگردان ماند. در نهایت، گزارش شد که خدمه کشتی، این زبالهها را در آبهای آزاد تخلیه کردند. این ماجرا، تصویری واقعی از سرنوشت بسیاری از زبالههایی است که قرار بود بهطور ایمن بازیافت شوند.
تجارت پنهان الکترونیکهای دورریختنی
زبالههای پلاستیکی تنها بخش کوچکی از این بحران هستند. دستگاههای الکترونیکی دورریختنی – از گوشیهای هوشمند گرفته تا رایانههای قدیمی – نیز سرنوشتی مشابه دارند. به عنوان مثال، محمولههایی از کامپیوترهای کهنه و لوازم الکترونیکی از اروپا و آمریکا به غنا ارسال میشوند. در ظاهر، این تجهیزات به عنوان «کمکهای بشردوستانه» برای استفاده مجدد به آفریقا فرستاده میشوند، اما در واقع، بسیاری از آنها غیرقابل استفاده هستند و تنها برای بازیافت قطعات ارزشمندشان به این مناطق منتقل شدهاند. در محلههایی مانند آگبوگبلوشی در آکرا، پایتخت غنا، جوانان با ابتداییترین ابزارها و بدون حفاظت کافی، قطعات فلزی ارزشمند را از میان مواد سمی جدا میکنند. دود غلیظ ناشی از سوزاندن پلاستیکهای الکترونیکی، هوای این مناطق را به شدت آلوده کرده و خطرات جدی برای سلامت ساکنان ایجاد کرده است.
آیا راهکاری وجود دارد؟
با افزایش آگاهی عمومی، برخی کشورها تلاش کردهاند تا این چرخه را محدود کنند. چین، که زمانی بزرگترین واردکننده زبالههای پلاستیکی جهان بود، در سال ۲۰۱۸ سیاست «شمشیر ملی» را اجرا کرد و واردات اغلب زبالههای خارجی را ممنوع کرد. این اقدام، کشورهای غربی را مجبور کرد تا به دنبال مقصدهای جدیدی برای زبالههای خود بگردند، که نتیجه آن، افزایش فشار بر کشورهای جنوب شرق آسیا و ترکیه بوده است. از سوی دیگر، شرکتهای نوآورانه در تلاش هستند تا راهکارهای بهتری برای بازیافت ارائه دهند. فناوریهای جدید، مانند بازیافت شیمیایی، امکان تبدیل پلاستیکهای قدیمی به مواد اولیه خالصتر را فراهم میکنند، اما هنوز در مقیاس صنعتی مقرونبهصرفه نیستند.
در حالی که کشورهای ثروتمند همچنان به تولید زبالههای عظیم ادامه میدهند، مسئولیت مدیریت آن را به کشورهای فقیرتر واگذار میکنند. بازیافت، که در ظاهر بهعنوان راهحلی پایدار مطرح میشود، در بسیاری از موارد چیزی بیش از انتقال مسئولیت زیستمحیطی نیست. برای تغییر این وضعیت، به اقداماتی جدیتر نیاز است: کاهش مصرف پلاستیک، سرمایهگذاری در فناوریهای بازیافت نوین، و ایجاد قوانین سختگیرانهتر برای صادرات زبالهها. در غیر این صورت، همان بطری پلاستیکی که امروز در سطل بازیافت انداختهاید، ممکن است فردا از طریق غذا، آب یا هوا، دوباره به شما بازگردد.
منبع: اکونومیست
ارسال نظر