پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، در جهانی که رقابت صنعتی دیگر تنها به کیفیت محصول محدود نمیشود، ادغامها به ابزاری کلیدی برای بقا و رشد تبدیل شدهاند. در ایران، صنعت فولاد که پس از نفت و گاز، ستون فقرات اقتصاد غیرنفتی کشور را تشکیل میدهد، شاهد موجی از تحرکات استراتژیک است. از ادغام بالقوه فولاد مبارکه اصفهان، غول تولید ورقهای فولادی، با شرکت اپال پارسیان سنگان، تا پیوند ورق خودرو چهارمحال و بختیاری با شرکت فولاد تاراز؛ این اقدامات نهتنها سودآوری و تکمیل زنجیره تأمین را هدف گرفتهاند، بلکه بازتابدهنده پیچیدگیهای فرهنگی و اجتماعی در یک اقتصاد در حال گذار هستند. اما این ادغامها در مقایسه با غولهای جهانی مانند آرسلورمیتال یا تاتا استیل چه جایگاهی دارند؟ این گزارش به این پرسشها پاسخ میدهد و ریشهها و پیامدهای این تحرکات را بررسی میکند.
ادغام فولاد مبارکه و اپال: تکمیل زنجیره یا جاهطلبی اقتصادی؟
فولاد مبارکه اصفهان با ظرفیت تولید سالانه بیش از ۱۰ میلیون تن، بزرگترین تولیدکننده آهن اسفنجی جهان و بازیگری کلیدی در خاورمیانه است. ادغام با شرکت اپال پارسیان سنگان، که در استخراج و فرآوری سنگ آهن در منطقه سنگان فعال است، گامی عمودی به سوی بالادست زنجیره تأمین محسوب میشود. هدف از این ادغام، کاهش وابستگی به تامینکنندگان خارجی، تثبیت هزینههای مواد اولیه و افزایش حاشیه سود است. در سالهای اخیر، نوسانات قیمت سنگ آهن و تحریمها، فولاد مبارکه را وادار کرده تا به فکر یکپارچگی عمودی باشد. اپال، با دسترسی به ذخایر عظیم سنگان میتواند خوراک پایداری برای کورههای مبارکه فراهم کند. اما این تنها یک معادله اقتصادی نیست. جنبههای فرهنگی و اجتماعی نیز در این میان نقش دارند. منطقه سنگان، در خراسان رضوی، جمعیتی عمدتاً روستایی دارد که به لحاظ تاریخی از توسعه صنعتی جا ماندهاند. ادغام میتواند فرصتهای شغلی پایداری ایجاد کند. سودآوری این ادغام به کاهش هزینههای لجستیکی - به لطف نزدیکی جغرافیایی- و افزایش خودکفایی وابسته است، اما موفقیت آن نیازمند سرمایهگذاری در زیرساختهای محلی و جلب اعتماد جامعه است.
جنبههای مالی و سودآوری:
- کاهش هزینههای مواد اولیه: با ادغام اپال، فولاد مبارکه میتواند هزینههای خرید سنگ آهن و گندله را به طور قابل توجهی کاهش دهد. بر اساس برآوردها، این کاهش هزینه میتواند بین ۱۵ تا ۲۰ درصد باشد، زیرا هزینههای حملونقل و واسطهگری حذف میشود. به عنوان مثال، اگر هزینه خرید هر تن سنگآهن از بازار خارجی حدود ۱۰۰ دلار باشد، تأمین داخلی میتواند این رقم را به ۸۰-۸۵ دلار کاهش دهد (با فرض نرخ تبدیل و هزینههای لجستیکی).
- افزایش حاشیه سود: در سال ۱۴۰۰، سود خالص فولاد مبارکه به ۳۵,۴۶۵ میلیارد تومان رسید که رشدی ۲۳۲ درصدی نسبت به سال قبل داشت (منبع: چیلان آنلاین، گزارش مالی ۱۴۰۰). ادغام با اپال میتواند این روند را تقویت کند، زیرا کاهش هزینههای تولید مستقیماً به افزایش حاشیه سود منجر میشود. با فرض تولید سالانه ۲/۷ میلیون تن فولاد توسط مبارکه، صرفهجویی ۱۵ دلاری در هر تن مواد اولیه میتواند سالانه حدود ۱۰۰ میلیون دلار به سود اضافه کند.
- سرمایهگذاری اولیه: این ادغام نیازمند سرمایهگذاری در زیرساختهای معدنی و لجستیکی است. بر اساس گزارشهای تحلیلی، هزینه اولیه میتواند در محدوده چند ده میلیون دلار باشد(منبع: تحلیل بنیادیenigma.ir)، اما بازگشت سرمایه در بلندمدت با صرفهجوییها جبران میشود.
ورق خودرو و تاراز: همافزایی افقی در سایه رقابت
در سوی دیگر، ادغام ورق خودرو چهارمحال و بختیاری با شرکت تاراز، که هر دو در تولید ورقهای فولادی خاص برای خودروسازی فعالیت میکنند، نمونهای از یکپارچگی افقی است. ورق خودرو، زیرمجموعهای از فولاد مبارکه، تأمینکننده اصلی ورقهای مورد نیاز ایرانخودرو و سایپا است، در حالی که تاراز با تمرکز بر ورقهای گالوانیزه و رنگی، بخشی از نیازهای صنایع پاییندستی را پوشش میدهد. این ادغام در سالهای اخیر مطرح شده تا با تجمیع توان تولید، هزینههای ثابت را کاهش دهد و سهم بازار را در برابر رقبای خارجی تقویت کند. دلایل این حرکت روشن است: صنعت خودروی ایران، با وجود تحریمها، همچنان تشنه ورقهای باکیفیت است، اما رقابت داخلی بین تولیدکنندگان، حاشیه سود را تحت فشار قرار داده است. ادغام ورق خودرو و تاراز میتواند صرفهجویی در مقیاس ایجاد کند و با حذف همپوشانیها، زنجیره تولید را کارآمدتر سازد. با این حال، جنبههای فرهنگی اینجا هم بیتاثیر نیستند. نیروی کار این دو شرکت، که عمدتاً از مناطق مرکزی ایران هستند، ممکن است با تغییر ساختار سازمانی و احتمال تعدیل نیرو، احساس ناامنی کنند؛ موضوعی که در ادغامهای مشابه جهانی نیز چالشساز بوده است.
جنبههای مالی و سودآوری:
- صرفهجویی در مقیاس: تجمیع خطوط تولید میتواند هزینههای عملیاتی را کاهش دهد. در نمونههای مشابه جهانی، چنین ادغامهایی هزینههای تولید را ۱۰ تا ۱۵ درصد کاهش دادهاند. اگر هزینه تولید هر تن ورق فولادی حدود ۶۰۰ دلار باشد، کاهش ۱۰ درصدی میتواند ۶۰ دلار در هر تن صرفهجویی ایجاد کند. با فرض تولید سالانه ۴۰۰ هزار تن توسط این دو شرکت، این صرفهجویی معادل ۲۴ میلیون دلار در سال خواهد بود.
- افزایش درآمد: تقاضای بالای خودروسازی ایران برای ورقهای فولادی (حدود ۱ میلیون تن در سال) فرصت افزایش درآمد را فراهم میکند. در سال ۱۴۰۱، درآمد فروش محصولات فولاد مبارکه (شامل شرکتهای تابعه) به ۶۶۰,۸۴۷ میلیارد ریال رسید که رشدی ۱۴۲ درصدی نسبت به سال قبل داشت (منبع: چیلان آنلاین). ادغام ورق خودرو و تاراز میتواند بخشی از این رشد را تقویت کند.
- چالشهای مالی: یکپارچهسازی سیستمها و فرآیندها نیازمند سرمایهگذاری اولیه است که ممکن است در کوتاهمدت فشار مالی ایجاد کند. برآورد میشود این هزینهها در حد ۵ تا ۱۰ میلیون دلار باشد.
درسهایی از آرسلورمیتال و تاتا استیل
درک اهمیت ادغامهای اخیر در صنعت فولاد ایران بدون مرور تجربههای جهانی ممکن نیست. دو نمونه برجسته از این مسیر، ادغام آرسلور و میتال در سال ۲۰۰۶ و خرید کوروس توسط تاتا استیل در سال ۲۰۰۷ هستند که هرکدام، درسها و پیامدهای متفاوتی برای تحلیلگران و سیاستگذاران به همراه داشتهاند. ادغام آرسلور و میتال نقطه عطفی در صنعت فولاد جهان بود. این ادغام، نهتنها بزرگترین ادغام تاریخ فولاد تا آن زمان محسوب میشد، بلکه ترکیبی هوشمندانه از یکپارچگی افقی و عمودی را رقم زد. آرسلورمیتال با خرید معادن سنگآهن در آفریقا و کارخانههای نورد در اروپا، زنجیره تأمین خود را از معدن تا محصول نهایی در اختیار گرفت. این یکپارچگی باعث شد هزینههای تولید بهطور قابلتوجهی کاهش یابد؛ بهطوریکه قیمت تمامشده هر تن فولاد از حدود ۵۰۰ دلار به ۳۵۰ دلار کاهش پیدا کرد. این کاهش هزینه، نهتنها سودآوری شرکت را افزایش داد، بلکه قدرت چانهزنی آرسلورمیتال در بازارهای جهانی را بهطرز چشمگیری تقویت کرد. تا جایی که در سال ۲۰۲۱، سود خالص این شرکت به ۹/۱۴ میلیارد دلار رسید؛ رقمی که عمدتاً حاصل بهرهوری بالا و مدیریت متمرکز زنجیره تأمین بود.
در نقطه مقابل، ادغام تاتا استیل با کوروس، هرچند با هدفگذاری درستی برای ورود به بازار اروپا و دستیابی به فناوریهای نوین صورت گرفت، اما تجربهای دشوار و پرهزینه برای هندیها بود. تاتا برای خرید کوروس ۹/۱۲ میلیارد دلار پرداخت کرد؛ رقمی که شرکت را با بدهی سنگینی مواجه ساخت. چالشهای فرهنگی ناشی از تفاوتهای ساختاری میان فرهنگ سازمانی هند و بریتانیا، همراه با اعتصابات و تنشهای کارگری، نهتنها هزینههای عملیاتی را بالا برد، بلکه روند بازگشت سرمایه را نیز کند کرد. در سالهای نخست پس از ادغام، سودآوری تاتا استیل کاهش یافت و شرکت ناگزیر شد در بخشهایی از عملیات خود بازنگری کند.
این دو تجربه، نشان میدهند که موفقیت در ادغامهای بزرگ صرفاً به ابعاد مالی یا ظرفیت تولید محدود نمیشود. یکپارچگی زنجیره ارزش، همراستایی فرهنگی و توانایی در مدیریت پیچیدگیهای عملیاتی، نقشی تعیینکننده در نتیجه نهایی ایفا میکنند. برای کشورهایی همچون ایران که در آستانه شکلدهی به ترکیبهای جدید صنعتی و سرمایهگذاریهای مشترک در صنعت فولاد هستند، مرور این نمونهها نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت راهبردی است.
ادغامهای ایرانی در مقیاس هرچند کوچکتر هستند، بیشتر بر تکمیل زنجیره داخلی تمرکز دارند تا گسترش جهانی. فولاد مبارکه و اپال به دنبال خودکفاییاند، نه تسلط بر بازار بینالمللی؛ تفاوتی که ریشه در محدودیتهای ژئوپلیتیک ایران دارد. در مورد ورق خودرو و تاراز، شباهت به ادغامهای افقی کوچکتر در آسیا (مثل نیپون استیل ژاپن) دیده میشود، اما فقدان شفافیت مالی و نبود مشاوران بینالمللی، ریسکهای اجرایی را افزایش میدهد.
پاشنه آشیل یا فرصت نهان؟
ادغامها در ایران تنها یک بازی اعداد نیستند؛ بافت اجتماعی و فرهنگی کشور نقشی تعیینکننده در این امر دارد. در مناطقی مثل سنگان یا چهارمحال و بختیاری، جایی که هویت محلی با کار و زمین گره خورده، هر تغییر صنعتی میتواند واکنشهای غیرمنتظرهای به دنبال داشته باشد. تجربه جهانی نشان میدهد که موفقیت ادغامها به مدیریت این جنبهها بستگی دارد. آرسلورمیتال با برنامههای آموزشی و توسعه جوامع محلی، مقاومتها را کاهش داد، در حالی که تاتا استیل به دلیل بیتوجهی به فرهنگ کارگری بریتانیا، با اعتصابات مواجه شد. در ایران، سرمایهگذاری در آموزش نیروی کار و جلب مشارکت جامعه محلی میتواند این ادغامها را از شکست نجات دهد.
سودآوری و تکمیل زنجیره: محرک اصلی یا توهم کوتاهمدت؟
از منظر اقتصادی، این ادغامها منطقی به نظر میرسند. فولاد مبارکه با اپال، هزینههای مواد اولیه را تا حدود ۲۰ درصد کاهش میدهد و ورق خودرو و تاراز با حذف موازیکاری، سود عملیاتی را تقویت میکنند. اما این سودآوری به ثبات قیمتهای جهانی فولاد، رفع موانع تحریمی و مدیریت کارآمد پس از ادغام وابسته است. در سطح کلان، تکمیل زنجیره تأمین میتواند وابستگی ایران به واردات را کاهش دهد و ارزش افزوده را بالا ببرد؛ موضوعی که در سند چشمانداز ۱۴۰۴ نیز هدفگذاری شده است. با این حال، بدون اصلاحات ساختاری در مدیریت دولتی، این دستاوردها ممکن است موقتی باشند.
آیندهای شکننده اما امیدوارکننده
ادغامهای صنعت فولاد ایران، از فولاد مبارکه و اپال تا ورق خودرو و تاراز، تلاشی برای بقا در جهانی پرتلاطماند. این تحرکات، اگر با دقت اجرا شوند، میتوانند زنجیره تأمین را تقویت کرده و سودآوری را افزایش دهند. اما موفقیت آنها به چیزی فراتر از اعداد نیاز دارد: توجه به فرهنگ سازمانی، جلب اعتماد جوامع محلی و درسگیری از غولهای جهانی. در مقایسه با ادغامهای بینالمللی، ایران هنوز در ابتدای راه است؛ راهی که هم فرصتهای بزرگ و هم تلههای پنهان دارد. آیا این ادغامها به یک داستان موفقیت تبدیل میشوند یا به فهرست بلند پروژههای ناتمام میپیوندند؟ پاسخ در دستان مدیران و سیاستگذاران است.
ارسال نظر