پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، صنعت آلمان با برخورداری از ۲۸ درصد تولید ناخالص داخلی این کشور، یکی از مهمترین پیشرانهای غول اقتصادی قاره سبز به شمار میرود. تولید ناخالص داخلی آلمان در سال ۲۰۲۳ به میزان حدود ۴۶/۴ تریلیون دلار تخمین زده شده است، که همین عامل این کشور را به بزرگترین اقتصاد اروپا تبدیل میکند. این رقم به طور قابل توجهی بیشتر از اقتصادهای دیگر مانند بریتانیا و فرانسه است که به ترتیب در سال گذشته تولید ناخالصی معادل ۶/۳ تریلیون دلار و ۳ تریلیون دلار داشتند. حجم بالاتر اقتصاد آلمان عمدتاً ناشی از سطح بالای توسعه صنعتی و تولید در بالاترین سطوح فناوری است. یکی از نمادهای این وضعیت، گروه صنعتی بوش است که از خلال یک دوره فعالیت بلندمدت که بالغ بر ۱۵۰ سال بوده، توانسته به یکی از قطبهای اقتصادی اروپا تبدیل شود. گروه صنعتی بوش که در حوزههای بسیار متنوعی از تولید صنعتی به فعالیت مشغول است، در سال ۲۰۲۳ با درآمد کلی حدود ۱۰۰ میلیارد دلاری، سهم بزرگی از تولید صنعتی، ایجاد ارزش افزوده و اشتغال را در اقتصاد آلمان تشکیل میدهد. این بنگاه مشهور و پیشران در سال ۲۰۲۳، تنها در آلمان حدود ۲۰ میلیارد دلار درآمد کسب کرده و مالیات قابل توجهی معادل ۲ میلیارد دلار پرداخت کرده است. علاوه بر این، شرکت بوش از جمله پیشگامان کاهش آلودگیهای صنعتی و استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر است که به کاهش هزینههای انرژی و اثرات منفی زیستمحیطی در کشور آلمان و اتحادیه اروپا کمک کرده است.
این شرکت که در دامنه متنوعی از محصولات صنعتی «هایتک» به فعالیت مشغول است، در سال گذشته میلادی چیزی بالغ بر ۷ میلیارد دلار از درآمدهای خود را صرف تحقیق و توسعه کرده و در زمره پیشگامان تحول صنعتی در آلمان است. از جمله جدیدترین فعالیتهای اخیر این شرکت تمرکز بر سه حوزه حملونقل هوشمند، سوختهای پاک و تراشه است که به تأسیس کارخانههای جدیدی در سه ایالت مختلف آلمان و صرف منابع مالی عظیمی جهت تولید هیدروژن، ساخت قطعات نیمههادی و طراحی قطعات خودروهای هوشمند منجر شده است. این سطح از تحولخواهی بخشی از روحیه خاصی است که از زمان تأسیس شرکت از طریق رابرت بوش به عنوان پایهگذار این گروه به مجموعه تزریق شد و در خلال ۴ نسل مختلف از این خانواده، تداوم یافت و پیچیدهتر شدن اقتصاد و صنعت در آلمان کمک شایان توجهی کرد. گزارش حاضر سعی دارد با تمرکز بر روند بلندمدت توسعه گروه صنعتی بوش، به روابط میان دولت و این بنگاه پیشران پرداخته و از خلال این همکاری، اثر اقتصادی این بنگاه پیشران بر اقتصاد آلمان را مورد بررسی قرار دهد.
تاریخچه گروه صنعتی بوش
ایده تأسیس شرکتی پیشرو در زمینه استفاده از فناوریهای نوین صنعتی باعث شد تا رابرت بوش به فکر تأسیس شرکت «کارگاه مکانیک دقیق و مهندسی الکترونیک» بیفتد. رابرت که سالها به عنوان مهندس مکانیک در چند شرکت پیشرو در حوزه مهندسی الکترونیک و برق کار میکرد، کار خود را با فعالیت در شرکتهای مختلفی از جمله مؤسسه زیگموند در نورنبرگ آلمان آغاز کرد و سپس برای ارتقای مهارت خود راهی آمریکا و انگلستان شد و برای شرکتهایی چون توماس ادیسون و زیمنس کار کرد. این تجربیات به او کمک کرد تا مهارتهای فنی و سازمانی خود را به خوبی توسعه دهد و از نحوه تحولات صنعتی درک مناسبی به دست آورد. وی که فردی خلاق و پیشرو بود، در سال ۱۸۸۶ کارگاه خود را در اشتوتگارت تأسیس کرد و خیلی سریع از نخستین محصولات خود شامل تجهیزات الکتریکی و سوئیچها رونمایی کرد. دید جهانی، علمباوری و علاقه به حل مشکلات عمومی از او یک کارآفرین واقعی ساخت. البته رابرت بوش پس از بازگشت به آلمان کار سادهای در پیش نداشت. بهرغم پشتوانه تجربی خوب، راهاندازی شرکت بوش در شهر اشتوتگارت کار سادهای نبود. او در ابتدا، با مشکلاتی جدی در مسیر تأسیس شرکت، تجهیز آن و جذب سرمایه مواجه شد، اما با معرفی محصولات نوآورانهای مانند ژنراتورهای الکتریکی و ادوات مغناطیسی برای موتورهای احتراق داخلی و همچنین شمعهای جرقهزنی، توانست به موفقیت عظیمی برسد. بوش پس از یک دوره فعالیت سعی کرد کار خود را توسعه دهد به همین دلیل بخشهای جدیدی از بازار قطعات خودرو را هدف قرار داد. وی در سال ۱۹۰۲ به شکلی جدی وارد بازار خودرو آلمان شد و به تولید سیستمهای احتراق برای خودروسازان مختلف پرداخت و آهستهآهسته به یکی از پیشگامان صنعت خودرو تبدیل شد. وی پس از تثبیت جایگاه گروه بوش و توسعه سطوح درآمدی، دست به ابتکار جالبی زد و اولین گام برای تبدیل گروه صنعتی بوش به یک هلدینگ بزرگ را برداشت. با این حال به صخره سخت جنگ برخورد کرد.
سالهای جنگ جهانی دوم سالهای فترت گروه بوش بود. با اینکه این گروه در سال ۱۹۲۰ دست به تأسیس شاخه لوازم خانگی خود زد؛ بخشی که در توسعه برند و شهرت بوش اثر چشمگیری داشت و نام این شرکت آلمانی را در سراسر جهان پخش کرد اما در دوره جنگ رشد این شرکت متوقف شد. البته در فاصله سال ۱۹۲۰ تا سال ۱۹۳۰ گروه بوش توانست با تولید دامنه کثیری از محصولات، سطح غیرقابل تصوری از درآمد و تولید را تجربه کند. اما نااطمینانی ناشی از فضای جنگ و سیاست داخلی، افق توسعه این شرکت را محدود کرد. رابرت بوش که از جمله مخالفان جدی آدولف هیتلر به شمار میرفت، در دوره جنگ جهانی دوم از ناحیه فضای سیاسی و جنگ آسیبهای بسیاری دید و این روند به نابودی برخی از مهمترین کارخانههای این شرکت منجر شد.
بعدها و پس از اشغال آلمان، کمکهای آمریکا به دولت این کشور در طرح مارشال و تأمین مالی برخی از پروژههای بازسازی کمک کرد تا بوش در دوره ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ احیا و سپس آماده جهش مجدد شود. توسعه تکنولوژیهای جدیدی مانند ترمزهای ضد قفل (ABS) و سیستمهای کنترل الکترونیکی محصول تحولات همین دوره است. امروز بوش با استخدام ۱۳۴ هزار کارگر که حدود یک سوم آنها در خاک آلمان مستقرند، توانسته به توسعه یک زنجیره عظیم ارزش صنعتی در سطح بینالمللی کمک و تفوق فنی و صنعتی آلمان را پایهگذاری کند. کسب درآمدهای میلیارد یورویی از ۵ قاره تنها به مدد سطح بالای رقابتپذیری این بنگاه و یک زنجیره تأمین گسترده و انعطافپذیر حاصل شده است.
درآمد سال ۲۰۲۳ گروه صنعتی بوش بالغ بر ۹۲ میلیارد یورو بوده است.
فلسفه تأسیس و ادامه حیات بوش
گروه صنعتی بوش در سال ۱۸۸۶ توسط رابرت بوش در اشتوتگارت آلمان تأسیس شد. این شرکت ابتدا به عنوان یک کارگاه کوچک برای تولید تجهیزات الکتریکی آغاز به کار کرد اما با قرار دادن فلسفه روشنی در کانون اقدامات خود، به یکی از نمادهای صنعتی جهان تبدیل شد. روبرت بوش با هدف ایجاد نوآوری و کیفیت بالا در محصولات خود، موفق شد به سرعت شهرتی جهانی کسب کند. امروزه بوش یکی از بزرگترین و معتبرترین شرکتها در صنعت فناوری و مهندسی در جهان است. با این حال خلق فناوریهای نو یا توسعه مالی و کسب ثروت تنها انگیزههای رابرت بوش برای تأسیس این غول صنعتی نبود. بررسی شواهد مختلف تاریخی نشان میدهد رابرت بوش کارآفرینی بود که ایدههای اجتماعی بسیاری داشت و چیزی ورای سودآوری را میدید. برای نمونه ارتقای شرایط کاری کارکنان و ارائه خدمات اجتماعی به جامعه از جمله جهتگیریهای بوش بود که در کنار تأسیس تأمین اجتماعی و آموزش حرفهای کارکنان توجه این کارآفرین به بهبود وضعیت زندگی کارگران را نشان میدهد. رابرت بوش تاکید داشت که گروه تحت تصدی او باید نه تنها بر سود مالی، بلکه بر ایجاد ارزشهای انسانی و اجتماعی تمرکز کند تا به اهداف خود دست یابد. این فلسفه و تاکید بر ساختن به جای ثروت اندوختن سبب شد تا این شرکت با انضباط مخصوص ژرمنها، تمام سرمایههای خود را صرف توسعه مزیتهای صنعتی خود در بخش تولید کند. امروز کلیه شاخهها و زیرشاخههای بوش در ۵ حوزه لوازم خانگی، خودروسازی، قطعهسازی، ماشینآلات، فناوریهای اتصال و ارتباطی، و نیز سامانههای الکترونیکی محدود است. در واقع بوش برخلاف بسیاری از شرکتهای ایرانی یا حتی بینالمللی سرمایه خود را صرف کسب عایدی از بازارهای مالی نکرده و متمرکز بر بخش صنعت و تحولات آن، به پیش رفته است. همین نگرش باعث شده تا بوش در کنار صرف بیش از ۷ میلیارد یورو در بخش تحقیق و توسعه، ادغامهای متنوع، اکتسابهای مهم و شراکتهای راهبردی را با بیش از ۲۶ شرکت صنعتی مختلف به پیش برد. بوش امروز با دنسو، تویوتا، مایکروسافت، انویدیا، پینین فارینا، بنتلر، شیفر، هواک و شمار بسیار بزرگی از قطعهسازان، خودروسازان، تامینکنندگان و بازیگران عرصه صنعت الکتریکی و تولید سیستم و تراشه در همکاری مستمر است. موضوعی که سبب شده تا به رغم افول صنعتی بخش بزرگی از اروپا و حتی آلمان، وضعیت بوش باثبات به پیش رود. در عین حال تعهد به کیفیت و نوآوری در تولیدات جزو اصول کلیدی شرکت بوش است که در طول تاریخ سرلوحه کار این خانواده در مدیریت گروه بوده و عامل ارتقای اعتبار شرکت در بازارهای داخلی و بینالمللی بوده است. نگاهی به آنچه این شرکت در طول ۱۵۰ سال فعالیت انجام داده نشان میدهد گسترش تنوع محصولات، نوآوری و فناوری، توسعه پایدار، بازارهای جهانی، خدمات و پشتیبانی مشتری و نیز مدیریت هزینهها جز اصول اساسی در بنگاهداری خانواده بوش بوده است. این اهداف استراتژیک به بوش کمک کرده تا به عنوان یکی از برندهای پیشرو در صنایع مختلف شناخته شده و به نیازهای متغیر بازار پاسخ دهد.
از آنجا که این سبک از بنگاهداری گروه بوش به نیازهای متغیر و تغییرات فناوری حساس است، تمایل به سرمایهگذاری در خارج از مرزهای آلمان را به عنوان یک عنصر کلیدی سرلوحه کار خود قرار داده است. امروز این شرکت به جز فعالیت در بیش از ۶ رشته فعالیت صنعتی متفاوت و متنوع، در بیش از ۶۰ کشور کارخانه و واحد تحقیق و توسعه دارد و محصولاتش را به بیش از ۱۵۰ کشور صادر میکند. ترکیه، مکزیک، چین، لهستان، ایالات متحده، هندوستان و برزیل از مهمترین کشورهای جهان هستند که کارخانههای بوش در آنجا دایر شده و به فعالیت مشغول است. این شرکت بیش از ۴۰۰ هزار نفر نیروی کار را به صورت مستقیم و غیرمستقیم مدیریت میکند و یکی از بزرگترین کارفرمایان صنعتی جهان به شمار میرود.
این شرکت با داشتن ۴۶۸ زیرمجموعه و شرکتهای منطقهای در حدود ۶۰ کشور، به یکی از بزرگترین تامینکنندگان فناوری و خدمات در سطح جهانی تبدیل شده است. بوش در زمینههای مختلفی مانند فناوری خودرو، فناوری مصرفی، فناوری صنعتی و فناوری انرژی و ساختمان فعالیت میکند و محصولاتش شامل طیف وسیعی از ابزارهای برقی، لوازم خانگی، تجهیزات خودرویی و سیستمهای فناوری اطلاعات است. این شرکت درسالهای اخیر علاوه بر دو صنعت خودرو و لوازم خانگی، وارد صنعت تجهیزات انرژی نیز شده و در بخشهایی نظیر تولید تراشه نیز سرمایهگذاری کرده است.
بنگاهداری در خانواده بوش
یکی از پرسشهای کلیدی درباره هر بنگاه، نحوه انتقال قدرت و ثروت به نسلهای بعدی است. مزیت بنگاههای خانوادگی این است که با تداوم قدرت در دست افراد نزدیک به بنیانگذار یا رهبر گروه، برخی از مهمترین ایدهها که زمینهساز تأسیس یا توسعه شرکت بوده، تداوم یافته و بر فرآیندهای مدیریت اثر میگذارد. نمونه اعلای این روند در کشور آلمان و ساختار صنعتی آن نهان است. جایی که شمار زیادی از بنگاههای خانوادگی از جمله زیمنس، بوش، ب. ام.و و … به این روند پایبند بوده و به سختی قدرت را با شرکا و سهامداران به اشتراک میگذارند. کتاب تاریخ بنگاهداری صنعتی در آلمان و آمریکا (۲۰۱۹) به خوبی نشان میدهد که قوانین دولتی و ساختار بنگاهداری در آلمان اجازه ایجاد سطحی از تسلط بر بنگاه برای مؤسسان را ایجاد میکند که به نسبت سایر کشورها، نوعی از پدرسالاری در ساختار صنعتی آلمان را ایجاد کرد. مقایسه جالب این کتاب پیرامون تفاوتهای سیستم بنگاهداری در آلمان و ایالات متحده نشان میدهد حفاظت از اسرار مالی و حقوقی شرکتهای آلمانی موجب شده تا صنعتگرانی دلسوز و متفاوت از آمریکا شکل گیرند.
مقایسه سیستم بنگاهداری در دو کشور آلمان و ایالات متحده
کشور |
درصد بنگاههای خانوادگی |
سهم از اشتغال نیروی کار |
سهم از تولید ناخالص داخلی |
ایالات متحده آمریکا |
۸۰-۹۰ درصد |
۵۷ درصد |
۵۷ درصد |
آلمان |
۹۵ درصد |
۵۶ درصد |
۶۳ درصد |
این موضوع در مورد خانواده بوش کاملاً صادق است. در طول ۴ نسل مختلف این خانواده توانسته همواره برتری مطلق خود در زمینه تأمین نیازهای صنعتی بزرگترین شرکتهای جهان عملیاتی کند. تسلط خانواده بر این بنگاه سبب شده تا به دور از مداخلات سهامداری، بوش در فضای صنعت بماند و به توسعه مزیتهای خود در قالب ابداعاتی نظیر سیستم سوخترسانی خودرو یا قطعات نیمه هادی، یا سیستمهای تولید بپردازد.
با این حال نکته جالب درباره خانواده بوش این است که از طریق واگذاری امور مدیریتی به افراد کاردان و قراردادن عمده سهام شرکت در یک مجموعه خیریه، تلاش برای زنده نگه داشتن این شرکت را متوقف به اعضای خانواده نکرده است. شواهد رسمی نشان میدهد گرچه مالکیت بوش با خانواده است اما همچون شرکت پژو فرانسه، مدیریت امور در دست مدیران و متخصصان بیرون از خانواده است. این یعنی در طول تاریخ ۱۵۰ ساله بوش، تنها نسل بنیانگذار، یعنی رابرت بوش، مستقیماً مدیریت شرکت را بر عهده داشت. پس از درگذشت او در سال ۱۹۴۲، مدیریت شرکت به افرادی خارج از خانواده بوش سپرده شد. یکی از دلایل اصلی این تصمیم، ساختار مالکیتی خاص شرکت بوش است. امروز ۹۴ درصد از کل سهام شرکت معظم بوش GMBH متعلق به بنیاد رابرت بوش (Robert Bosch Stiftung) است که یک مؤسسه خیریه است. این مؤسسه خود در امور مداخله نمیکند و تأثیر مستقیمی بر مدیریت روزانه شرکت ندارد. در عین حال، کنترل مدیریتی شرکت در دست نهادی است با نام Robert Bosch Industrietreuhand KG است که شامل مدیران ارشد مستقل میشود. به این ترتیب، برخلاف بسیاری از شرکتهای خانوادگی، مدیریت گروه بوش از نسل دوم به بعد در اختیار اعضای خانواده بوش نبوده است. فرانتس فرنباخ، پروفسور استفن اسنکرشبامر، والکمار دنر، کریستین فیشر و ولگانگ ماچو به همراه دستیار تیم مایکل کاکه کار نظارت بر امور مدیریت بنگاه را تا مدتها برعهده داشتند.
ظاهراً در اوایل سال ۲۰۲۲ فرنباخ پس از ۴۷ سال از رهبری مجموعه خارج شده و تغییرات جدیدی در تیم مدیریت بوش اعمال شده است تا رقابتپذیری این مجموعه همچنان بالا و مسیر برای توسعه شرکت باز شود.
این چارت به خوبی ساختار سهامداری و مدیریتی بنگاه بزرگ بوش را نمایش میدهد منبع: بوش استیفتانگ
از نکات جالب درباره ساختار مدیریتی گروه بوش، ابداعی است که از سال ۱۹۶۴ به بدنه بوش تزریق شد و تا امروز بدون استثنا مبنای تغییر و تحولات شرکت بوده است. این ابداع نوعی صندوق به نامRobert Bosch Industrietreuhand KG است که برای حفاظت از میراث بزرگ رابرت بوش، بر روند تصمیمگیری در این مجموعه صنعتی نظارت دارند. این ساختار چنان اثر واضحی بر موفقیتهای بوش گذاشته است که امروز این مجموعه به عنوان نخستین شرکت جهان با حجم صفر کربن محصولات تولیدی شناخته میشود. به لطف بینش والمار دنر (Volkmar Denner) عضو باسابقه هیأت مدیره بوش، سرمایهگذاری پیشدستانه روی فناوری اینترنت اشیا صنعتی موجب شد تا این شرکت دست برتر را در یکی از مهمترین حوزههای انقلاب صنعتی چهارم داشته باشد و از این محل به جز کسب درآمد بالا، مزیت رقابتی قابل توجهی را کسب کند. دنر که دکترای فیزیک کوانتوم دارد، در مجموعه بوش به عنوان فردی شناخته میشود که در تبدیل نتایج تحقیقات علمی پیشگامانه به پیشرفتهای تکنولوژیکی به نفع بشریت یک فرد پیشتاز است. از جمله، او در توسعه فناوری حسگر MEMS شرکت نقش بارزی داشت و از همین محل، بوش را به یک تأمینکننده بیرقیب در جهان تبدیل کرد. در این زمینه، بوش اکنون رهبر بازار جهانی در دو بخش خودرو و محصولات مصرفی الکتریکی است. اخیراً، این فیزیکدان کوانتومی به طور مداوم کل شرکت را با پتانسیل AIoT - شبکهسازی هوش مصنوعی (AI) با اینترنت اشیا (IoT) هماهنگ کرده و باند جدیدی از رشد را از سال ۲۰۲۱ به این سو به روی بوش باز کرده است. وی در ترکیب با سایر اعضا نهاد نظارت مدیریتی بر گروه بوش، ساختاری را تشکیل دادهاند که به شرکت اجازه نمیدهد دمی از تحولات روزانه علمی و صنعتی دور بماند.
این مهم در حدی بود که کریستف بوش نواده رابرت بوش معروف در روز خداحافظی دنر از مجموعه در سال ۲۰۲۲ از او با عنوان رهبری رویایی که بوش را به مقامی برتر در این صنعت رساند، یاد کرد. وجود چنین مدیرانی در بوش به صورت تاریخی یکی از رموز موفقیت این شرکت در دنیای فشرده صنعتی ماست
بوش به روایت اسناد مالی
محاسبه دقیق وضعیت مالی گروه بوش کار بسیار سختی است اما شفافیت مالی این بنگاه بینالمللی و خانوادگی کمک کرده تا عملکرد این بنگاه وضوح مالی بالایی داشته باشد. گروه صنعتی بوش محصولات خود را به بیش از ۱۵۰ کشور در سراسر جهان صادر میکند. این شرکت با داشتن ۴۶۸ زیرمجموعه و شرکت منطقهای در حدود ۶۰ کشور، یکی از بزرگترین تامینکنندگان فناوری و خدمات در سطح جهانی محسوب میشود. بوش در زمینههای متنوع و گستردهای از جمله خودرو، محصولات مصرفی، قطعات و فناوریهای صنعتی و محصولات مرتبط با حوزه انرژی و ساختمان فعالیت داشته و ساختههایی شامل طیف وسیعی از ابزارهای برقی، لوازم خانگی، تجهیزات خودرویی و سیستمهای فناوری اطلاعات را هر روز به بازارهای جهانی عرضه میکند.
بازارهای صادراتی رمز بقای موفقیت مالی بوش هستند. این سازه البته یک ستون دوم هم دارد. ستون دوم معماری مالی بوش بر تنوع تولید در صنایع مشخصی متمرکز است که مزیت این گروه صنعتی هستند. از آنجا که بوش بر ساخت محصولات الکتریکی، مکانیکی، هوشمند و کیفی در دل مجموعههای کامل یا در جریان ساخت تسلط دارد، این شرکت از ورود به حوزههای مالی (گروه برکشایر هاتاوی)، گردشگری، صنایع خلاق نظیر سینما و استریم (نظیر آنچه سونی یا اپل انجام دادند) یا حتی خودروسازی (نظیر هوآوی، سونی یا شیائومی) پرهیز داشته و دارد. به همین دلیل نیز بهترین کار را در چند بخش محدود و مشخص انجام داده است. به این ترتیب بوش خود را یک پیشران واقعی برای اقتصاد آلمان و نه یک بازیگر در بطن یک نمایش رسانهای قلمداد میکند. این پیشران صنعتی در سال مالی ۲۰۲۳ با کسب ۲۸.۶ میلیارد یورو سود ناخالص یکی از بازیگران توانمند صنعتی در حوزه خود بوده است. بازیگری که از آسیا-پاسیفیک تا اروپا و از خاورمیانه تا آمریکای شمالی را زیر نظر داشته و با اجرای پروژهها یا توزیع محصولات مصرفی یا همکاری در ساخت محصولات نهایی ستون استوار صنعتی کشور آلمان است. درآمد سالانه ۱۰۰ میلیارد دلاری این شرکت بالغ بر ۲ درصد اقتصاد آلمان بوده و سطح گستردهای از رفاه و رونق را به جز ژرمنها و حتی قاره سبز برای ساکنان کره زمین به ارمغان آورده است. اینفوگرافی بالا به خوبی نشان میدهد این مجموعه تا چه اندازه شفاف، توانمند، سودآور و بهینه است. کاری که غایت یک بنگاه صنعتی و بهترین کارنامه برای ادعای موفقیت به صورت واقعی است.
آینده بوش
آینده این شرکت بسیار روشن است. اگر نگاهی به مهمترین بازیگران عرصه اینترنت اشیا صنعتی، خانه هوشمند، گذار انرژی، خالص صفر کربن و حمل و نقل پاک داشته باشیم؛ بوش نامی است که در همه این بخشها اثرگذار، قابل اتکا و صاحب جایگاه است. جالب اینکه رویکردهای همکاری و ادغام و خرید بوش نیز بر انواعی استوار است که با پوشاندن نقاط ضعف یا تقویت نقاط قوت، دست بوش را برای برخورداری از آیندهای پایدار و روشن باز کند. فهرست همکاران جدید بوش در گزارش مالی این شرکت به خوبی نشان میدهد با چه قسم بنگاهی روبه رو هستیم. گزینش بهترین شرکا از مهمترین صنایع و بازارها نه تنها ریسک عملیاتی بوش را کاهش میدهد که این شرکت را از فرصتهای آینده همه شرکای خود برخوردار میسازد. در اینفوگرافی دوم اسامی برخی از این شرکا در ۵ بخش مختلف به خوبی به نمایش درآمده است.
شواهد این تصویر نشان میدهد بوش قرار است در رشتهفعالیتهای جدید اما مشابهی به توسعه کسب و کار خود بپردازد و آینده را در این بخشها مناسب میبیند. حوزه تراشههای خودرو و نیمههایهای مورد استفاده در صنعت حملونقل یکی از این بخشهاست که ارزش بالایی برای ورود دارد. بوش در این بخش با تویوتا خودروساز مشهور ژاپن، دنسو قطعهساز بزرگ ژاپن، جنرال موتورز خودروساز آمریکایی، کانتیننتال قطعهساز مشهور و انویدیا باارزشترین برند تولیدکننده تراشه جهان وارد تعاملات گسترده مالی، فنی و تولیدی شده است.
در ۴ بخش دیگر نیز، بوش وضعیت مشابهی دارد و همکاری با شرکای برتر بازار در صنایعی نظیر اتصال را در پیش گرفته است. در حوزه برقیسازی که ترند روز جهان و روند بلندمدت اقتصاد و صنعت است، بوش تلاش دارد تا نه تنها یک تأمینکننده بزرگ باشد که با ایجاد شراکت با شرکای نوظهور، خود را در این زنجیره نوین و سودساز جای دهد. به موازات این روند، تداوم عملیات در بخش لوازم خانگی و تجهیزات ساختمان نیز در زمره برنامههایی است که بوش تلاش دارد دست برتر خود را در آنها حفظ کند.
همکاری با دولت
شرکت بوش بهعنوان یکی از بزرگترین گروههای صنعتی آلمان، تأثیر اقتصادی مهمی بر اقتصاد این کشور داشته است. بهعنوان یک بنگاه خانوادگی و خصوصی، بوش در زمینههای مختلفی از جمله تحقیق و توسعه، اشتغالزایی و صادرات فعالیت میکند که به رشد اقتصادی و اشتغال پایدار در آلمان کمک شایانی کرده است. بهطور خاص، بوش بخش قابل توجهی از سرمایهگذاریهای خود را در آلمان اختصاص داده است. برای مثال، حدود ۳۰ درصد از کارکنان این شرکت در آلمان مشغول به کار هستند به همین دلیل نیز دولت آلمان این شرکت را یک منبع مهم تحول قلمداد میکند.
گروه صنعتی بوش آلمان در طول تاریخ خود از حمایتهای متنوعی از سوی دولت آلمان بهرهمند شده است، که عمدتاً در راستای پیشبرد پروژههای فناورانه و نوآورانه این شرکت بوده است. به عنوان مثال، در حوزه تولید نیمههادیها، بوش با حمایت مالی برنامه «IPCEI» اتحادیه اروپا و دولت آلمان توانست بزرگترین مرکز تولیدی چیپ خود را در درسدن تأسیس کند که اولین مرکز نیمههادیها در نوع خود بود و نوآوریهای زیادی را به دنبال داشت. همچنین، بوش اخیراً حدود ۱۶۰ میلیون یورو از دولت آلمان برای توسعه پروژهای در حوزه هیدروژن دریافت کرده است. این حمایت به منظور تسریع تولید انبوه سلولهای سوختی با کارآیی بالا و پیشبرد تکنولوژیهای سبز انجام شده است و به سازگاری بیشتر فناوریهای بوش با اهداف کربنزدایی کمک میکند.
دولت آلمان نیز با وضع قوانین مالیاتی و ارائه مشوقهای سرمایهگذاری برای فناوریهای پاک، شرکتهای فعال در این حوزه را ترغیب به همکاری در پروژههای پایدار و سازگار با محیط زیست کرده است، و بوش نیز به عنوان یکی از بازیگران کلیدی در این مسیر از این حمایتها بهرهمند شده است. این پشتیبانیها نشاندهنده سیاست دولت آلمان برای حمایت از نوآوری و ارتقای فناوریهای مرتبط با اقتصاد سبز است.
بهطور کلی، بوش سهم قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی (GDP) و درآمد مالیاتی آلمان را تشکیل میدهد و بهعنوان یکی از ستونهای اصلی اقتصاد صنعتی آلمان شناخته میشود. این شرکت همچنین در طرحهای دولتی و مشارکتهای تحقیقاتی شرکت میکند و با همکاری با مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی به توسعه فناوریهای پیشرفته کمک میکند. این تعهد بوش به فعالیتهای علمی و صنعتی هم برای اقتصاد آلمان و هم برای رشد نوآوری در سطح بینالمللی ارزشمند است.
محمدحسین شاوردی-روزنامهنگار و پژوهشگر سیاستگذاری عمومی
منابع:
GDP
Sigmund Schuckert
Siemens Brothers
Robert Bosch GmbH
Family Businesses in Germany and The United States
ارسال نظر