پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، گذار به انرژیهای پاک و کاهش انتشار گازهای گلخانهای به یکی از مهمترین اولویتهای جهانی و بینالمللی تبدیل شده است. با این حال، تخمین هزینههای دقیق این فرآیند به دلیل عدم قطعیتهای فناوری، سیاستی و ژئوپلیتیک، چالشی اساسی محسوب میشود. جدیدترین برآوردهای گروه کارشناسان اساندپی گلوبال در زمینه تأمین مالی آب و هوا، تصویری روشنتر از هزینههای پیشبینیشده برای این تحول ترسیم میکنند.
براساس تخمین این گروه، سرمایهگذاریهای مورد نیاز برای اقدام در زمینه تغییرات اقلیمی تا سال ۲۰۳۰ به ۳/۶ تا ۷/۶ تریلیون دلار در سال خواهد رسید و تا سال ۲۰۳۵ به ۸ تریلیون دلار افزایش خواهد یافت. علاوه بر این، کشورهای جنوب جهانی، که سهم قابل توجهی در رشد تقاضای انرژی دارند، حدود ۴۵ درصد از نیازهای سرمایهگذاری افزایشی را بر عهده خواهند داشت. اما این کشورها، به ویژه در مناطق فقیرتر مانند آفریقای صحرا، با چالشهای جدی در تأمین منابع مالی مورد نیاز مواجهاند.
از منظر اقتصادی، این سرمایهگذاریها معادل ۵ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) جهانی در سال خواهد بود. اما اگر کشورهای جنوب جهانی عمدتاً از این بار مالی معاف شوند، کشورهای توسعهیافته باید هزینهای برابر با ۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی خود را به این فرآیند اختصاص دهند. این مقدار در مقایسه با دیگر برنامههای اقتصادی جهانی، مانند هزینههای دفاعی یا توسعه زیرساختهای دیجیتال، رقم قابل توجهی است و نیازمند بازنگریهای اساسی در سیاستهای مالی دولتها خواهد بود.
موانع و چالشهای ساختاری
یکی از مهمترین دلایل هزینههای بالای گذار انرژی، گسترش عمیق سوختهای فسیلی در اجزای اصلی اقتصاد جهانی، از جمله تولید سیمان، پلاستیک و فولاد است. برخلاف افزودن منابع جدید انرژی، تغییر زیرساختهای موجود نیاز به اصلاحات اساسی در مدلهای اقتصادی دارد که این امر، خود موجب افزایش هزینهها خواهد شد. بیل گیتس این هزینههای اضافی را «حق بیمه سبز» نامیده است؛ مفهومی که نشاندهنده تفاوت هزینهای میان فناوریهای انتشار کمکربن و فناوریهای سنتی با انتشار بالا است. در حال حاضر، فناوریهای پاک به دلیل هزینههای بالای اولیه و توسعهای، در برابر رقبای مبتنی بر سوختهای فسیلی از نظر اقتصادی رقابتپذیر نیستند. اگرچه با گذشت زمان، کاهش هزینههای تولید و افزایش بهرهوری فناوریهای تجدیدپذیر میتواند این شکاف را کمتر کند، اما در حال حاضر نیاز به حمایتهای دولتی و سرمایهگذاریهای گسترده در این بخش احساس میشود.
علاوه بر هزینهها، سازماندهی جریانهای مالی از شمال جهانی به جنوب جهانی یک چالش بزرگ است. بهعنوان مثال، آفریقا برای دستیابی به اهداف اقلیمی و انرژی خود تا سال ۲۰۳۰ نیازمند صدها میلیارد دلار سرمایهگذاری سالانه است. این در حالی است که شرایط ژئوپلیتیک و مالی جهان روزبهروز پیچیدهتر میشود و اتحادهای اقتصادی و سیاسی جدیدی شکل میگیرند که میتوانند مسیر تأمین مالی را دشوارتر سازند. کشورهای توسعهیافته نیز با چالشهای داخلی همچون کاهش رشد اقتصادی، افزایش بدهیهای عمومی و تورم مواجه هستند که تخصیص منابع مالی به مسائل اقلیمی را در اولویتهای پایینتری قرار میدهد.
اثر قفل کربنی
مسیر کاهش انتشار گازهای گلخانهای بدون عبور از جنوب جهانی امکانپذیر نیست. این کشورها بهدلیل رشد سریع اقتصادی و افزایش نیاز به انرژی، باید سرمایهگذاریهای قابل توجهی را در زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر انجام دهند. اما سرمایهگذاری در این حوزه معمولاً شامل هزینههای اولیه بالا، نرخ بهرههای سنگین و افقهای سرمایهگذاری طولانیمدت است. این عوامل، جذب سرمایه را دشوار ساخته و موجب میشود که بسیاری از این کشورها همچنان به زغالسنگ، بهعنوان یک منبع انرژی ارزان و در دسترس، وابسته بمانند. این وابستگی میتواند به ایجاد «اثر قفل کربنی» منجر شود؛ وضعیتی که در آن زیرساختهای سوختهای فسیلی به قدری در اقتصاد کشورها ریشهدار میشوند که گذار به انرژیهای تجدیدپذیر بسیار پرهزینه و پیچیده خواهد شد. برای خروج از این چرخه، نیاز به حمایتهای مالی و فناوری از سوی کشورهای توسعهیافته و نهادهای بینالمللی وجود دارد. برنامههای کمکی همچون کاهش نرخ بهره برای پروژههای انرژی پاک و تأمین ضمانتهای مالی برای سرمایهگذاران بخشخصوصی میتواند به کاهش موانع ورود سرمایه به این بخش کمک کند.
نوآوری در انرژیهای تجدیدپذیر
تحولات فناوری میتواند مسیر گذار به انرژیهای پاک را تسهیل کند. توسعه فناوریهایی مانند باتریهای ذخیرهسازی انرژی، انرژی هیدروژنی و روشهای جدید جذب و ذخیره کربن (CCS) میتواند هزینههای مرتبط با گذار انرژی را کاهش دهد. کشورهایی که در این حوزه سرمایهگذاری بیشتری انجام دهند، در آینده از مزایای اقتصادی و زیستمحیطی بیشتری بهرهمند خواهند شد. از دیگر نوآوریهای مهم میتوان به بهبود کارآیی سلولهای خورشیدی، توسعه توربینهای بادی با بازده بالاتر و شبکههای هوشمند برق اشاره کرد که امکان مدیریت بهینه مصرف انرژی را فراهم میکنند. سرمایهگذاری در این بخشها میتواند ضمن کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی، زمینه را برای رشد اقتصادی پایدار فراهم کند.
انتقال انرژی یک چالش چندبعدی و بلندمدت است که نیازمند همکاری بیسابقه میان دولتها، شرکتها و نهادهای مالی جهانی است. برای موفقیت در این مسیر، باید صراحت بیشتری در مورد هزینههای واقعی گذار و منابع تأمین مالی آن وجود داشته باشد. همچنین، توسعه ابزارهای مالی جدید، مانند اوراق قرضه سبز و مکانیزمهای سرمایهگذاری پایدار، میتواند به تسهیل تأمین مالی کمک کند. استفاده از سیاستهای حمایتی مانند یارانههای انرژی پاک، کاهش تعرفههای تجاری برای فناوریهای سبز و ایجاد مشوقهای مالی برای سرمایهگذاران نیز از جمله اقداماتی است که میتواند روند گذار را تسریع کند. در نهایت، آنچه بیش از همه اهمیت دارد، ایجاد یک مدل همکاری بینالمللی است که نهتنها به توزیع عادلانه هزینهها کمک کند، بلکه از توسعه اقتصادی پایدار و کاهش نابرابریها در سطح جهانی نیز حمایت کند. اگر این چالشها به درستی مدیریت شوند، جهان میتواند تا سال ۲۰۵۰ به هدف صفر خالص نزدیک شود، اما اگر این مسیر به درستی طی نشود، خطرات زیستمحیطی و اقتصادی عظیمی در انتظار خواهد بود.
ارسال نظر