• ۷ تیر ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۳
  • کد خبر: 76138
  • زمان مطالعه: ۳ دقیقه

تماشاگر رقابت منطقه‌

در نظم نوین اقتصادی خاورمیانه، ایران چگونه جایگاه خود را حفظ می‌کند؟ 
کیوان جعفری طهرانی

در خاورمیانه جدید، کشورهایی چون عربستان و پاکستان با جذب سرمایه و دیپلماسی اقتصادی، در حال بازتعریف نقش منطقه‌ای خود هستند، در حالی‌که چین نقش پیشران را ایفا می‌کند. اما ایران، تحت فشار تحریم‌ها و نبود راهبرد منسجم، از رقابت عقب مانده است. اگر تهران سیاست‌های اقتصادی و صنعتی خود را بازنگری نکند، ممکن است جایگاهش را در نظم نوین ژئو-اقتصادی از دست بدهد.

پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، در حالی‌که رقبا مشغول حفاری‌اند، ایران همچنان درگیر محاسبات ناتمام سیاست خارجی و غیبت استراتژی در بازارهای صادراتی است. عربستان سعودی به تازگی از سرمایه‌گذاری ۳۵ میلیارد ریالی (۹/۳۲ میلیارد دلار) در حوزه معادن طلا، مس، فسفات و بوکسیت خبر داده؛ آن‌هم با چشم‌انداز تولید ۴۰۰ هزار تن کاتد مس تا ۲۰۳۰ و ۲/۱ میلیون تن تا ۲۰۴۰. این تنها یکی از گام‌های پرشتاب ریاض در بازتعریف نقش اقتصادی‌اش فراتر از نفت است. همزمان، نگاه‌ها به شرق معطوف شده؛ جایی‌که معدن مس عینک افغانستان، با ذخیره‌ای حدود ۶۹۰ میلیون تن با عیار ۱/۶۵ درصد، در آستانه بهره‌برداری است. این پروژه، اگرچه در منطقه‌ای پرآشوب واقع شده، اما در بازی جدید منطقه‌ای جایگاه مهمی دارد و ایران، در همسایگی این پروژه عظیم تنها نظاره‌گر است.

زنجیره همکاری‌های جنوب غرب آسیا

شراکت راهبردی عربستان و پاکستان، که ریشه در دهه ۱۹۸۰ دارد، اکنون وارد مرحله تازه‌ای شده است. از زمان تأسیس شرکت معدنی عربستان (Ma’aden) در سال ۱۹۹۷ و توسعه نجومی آن از سال ۲۰۰۷ به بعد، ریاض با ثبات قدم به دنبال تبدیل معادن به ابزار ژئوپلیتیک بوده است. سرمایه‌گذاری‌های پاکستانی‌ها در پروژه‌های فولادی عربستان، از دوران نواز شریف تا به امروز، از جنس دیپلماسی صنعتی است؛ دیپلماسی‌ای که تهران فاقد آن است.

پروژه مشترک HBI با ظرفیت ۷/۱ میلیون تن، در خاک پاکستان، یکی دیگر از مصادیق این همکاری است. همچنین خط لوله گاز تاپی (ترانس افغانستان)؛ پروژه‌ای که تکمیل خط لوله آن تنها با تضمین امنیت از سوی طالبان ممکن شد. پیامی واضح برای تهران: حتی طالبان می‌تواند شریک قابل پیش‌بینی‌تری برای سرمایه‌گذاران منطقه‌ای باشد.

ایران و خط لوله‌های نیمه‌کاره

روابط انرژی ایران با همسایگانش بارها در سایه بی‌اعتمادی و تردید قرار گرفته است. خط لوله گاز به پاکستان، که قرار بود تنها ۸۰ کیلومتر از مرز فاصله داشته باشد، همچنان روی نقشه باقی مانده است. مقامات پاکستانی، با اشاره به گزینه‌های جایگزین مانند ترکمنستان (تاپی)، تمایلی به واردات گاز از ایران نشان نمی‌دهند؛ چراکه تهران خود در تأمین گاز داخلی با مشکلاتی روبه‌روست.

در همین راستا، طرح صادرات گاز ایران به عمان نیز پس از فروپاشی برجام که قرار بود گاز را از کوه مبارک به بندر صحار برساند، متوقف شد. مسیرها تغییر کرده‌اند و تهران جا مانده است. در مقابل، چین با حضور پررنگ در بندر گوادر و توسعه خطوط لوله واردات نفت به طول ۳ هزار کیلومتری به کاشگر، معادلات انرژی منطقه را دگرگون کرده است. چین حتی شبکه ریلی تازه‌ای اجرا کرده که تأمین امنیت آن در خاک پاکستان به عهده ارتش چین است و به شهر کاشگر در ایالت سن کیانگ متصل می‌شود. این بخشی از راهبرد پکن برای تکمیل مثلث ژئوپلیتیک چین، پاکستان و افغانستان است. در این معادله، جایی برای ایران تعریف نشده است.

پکن، ریاض و بی‌اعتنایی به تهران

چین اگرچه بانی آشتی دیپلماتیک تهران و ریاض بود، اما پشت صحنه به شکلی واقع‌گرایانه مشغول پیوند زدن منافع خود با شرکای قابل اتکاتری‌ست. واردات نفت از طریق گوادر، بدون ریسک عبور نفتکش‌ها از تنگه‌های هرمز و مالاکای (بین تایلند و مالزی)، هدف نهایی پکن است. ایران در این میان، نه در گوادر سهم دارد، نه در پروژه‌های معدنی مشترک، و نه در خطوط لوله جدید. حتی حج، تنها پیوند اقتصادی رسمی فعلی میان تهران و ریاض، بیشتر رنگ مناسک دارد تا تجارت.

دره مسی و فرصت‌هایی که می‌سوزند

همزمان با تلاش‌های عمان برای تولید ۵/۱ میلیون تن کاتد مس بدون داشتن ذخایر چشمگیر، عربستان و پاکستان سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در پروژه‌های معدنی انجام داده‌اند. عربستان، از سال ۲۰۱۴، روی اکتشاف سنگ‌آهن در داخل و همچنین فرامرزی در تانزانیا و کنیا و سایر فلزات اساسی متمرکز شده است. مس، در عصر انتقال انرژی به اندازه نفت اهمیت یافته؛ و بازیگران منطقه‌ای این پیام را دریافت کرده‌اند. ایران اما، با وجود ذخایر عظیم معدنی، هنوز فاقد نقشه راه شفاف برای تبدیل این منابع به قدرت صادراتی است. از افغانستان و عراق تا سوریه و حتی روسیه، بازارهای سنتی صادراتی ایران یا با رقابت جدید تهدید می‌شوند یا از دست رفته‌اند. همزمان، سرمایه‌گذاری‌های عظیم عربستان و چین در اطراف مرزهای ایران، جای خالی تهران را پر کرده‌اند.

چشم‌انداز مبهم بازیگر غایب

تبدیل منابع طبیعی به نفوذ منطقه‌ای، امروز فراتر از صادرات نفت تعریف می‌شود. عربستان این مسیر را با جدیت دنبال می‌کند، پاکستان از سرمایه‌گذاران استقبال می‌کند و چین، موتور محرکه اغلب پروژه‌ها شده است. ایران اما، همچنان درگیر محاصره تحریم‌ها و تردید در سیاستگذاری است. اگر تهران نتواند با بازنگری در راهبردهای اقتصادی و دیپلماسی صنعتی، جای خود را در نقشه تازه منطقه بازپس‌گیرد، باید آماده باشد که در مهم‌ترین فرصت ژئو-اقتصادی قرن بیست‌ویکم، تنها تماشاگر باقی بماند.

کیوان جعفری طهرانی -تحلیلگر ارشد بازارهای بین‌الملل

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =